در هفتههای اخیر، آلمان با بحرانی غیرمنتظره در امنیت هوایی خود مواجه شده است؛ بحرانی که از پرواز پهپادهای ناشناس بر فراز زیرساختهای حیاتی مانند فرودگاهها، پالایشگاهها، مراکز نظامی و نیروگاههای برق آغاز شد و اکنون به یکی از مهمترین چالشهای امنیتی اروپا بدل شده است. گزارشها حاکی از آن است که فرودگاه مونیخ، دومین فرودگاه بزرگ آلمان، چندینبار بهدلیل مشاهدهی پهپادهای ناشناس ناچار به تعطیلی موقت شده و دهها پرواز لغو یا به فرودگاههای جایگزین منتقل شدهاند. این رخدادها، که بهویژه در ایالت باواریا و شمال کشور تکرار شدهاند، ضعف ساختاری در سامانهی نظارت و کنترل بر حریم هوایی آلمان را آشکار کردهاند.
در ابتدا شاید این حوادث صرفاً مواردی فنی یا ناشی از بیاحتیاطی کاربران غیرمجاز پهپاد تلقی میشد، اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که مسئله ابعادی فراتر از یک چالش ساده دارد. مقامات امنیتی آلمان معتقدند این پروازها میتواند بخشی از نوعی جنگ هیبریدی یا ترکیبی باشد که هدف آن سنجش میزان واکنش و توان دفاعی ناتو در قلب اروپا است. در واقع، پهپادهای کوچک و غیرقابل ردیابی میتوانند به ابزاری برای سنجش سطح آمادگی رزمی، جمعآوری اطلاعات و حتی ایجاد اختلال روانی در جامعه تبدیل شوند. از همین رو، این بحران تنها یک تهدید تکنولوژیک نیست، بلکه بخشی از الگوی جدید جنگهای نامتقارن محسوب میشود که در آن مرز میان عملیات نظامی، جاسوسی و جنگ روانی بهشدت کمرنگ شده است.[1]
همچنین، تحلیلگران امنیتی اروپایی به این نکته اشاره کردهاند که شباهت میان رخدادهای اخیر در آلمان با موارد مشابه در کشورهای شمال اروپا از جمله دانمارک، سوئد، نروژ و لیتوانی میتواند نشاندهندهی وجود یک منبع یا الگوی مشترک باشد. در همهی این کشورها، پهپادهای ناشناس در نزدیکی فرودگاهها، پالایشگاهها و پایگاههای نظامی مشاهده شدهاند و در برخی گزارشها از پرواز «دستهای» و هماهنگ چند پهپاد سخن گفته شده است. چنین الگوی رفتاری میتواند نشانهی نوعی عملیات شناسایی سازمانیافته یا آزمایش هماهنگ سامانههای دفاعی کشورهای عضو ناتو باشد. در این میان، فرضیهی نقشآفرینی روسیه یا حتی چین، هرچند تاکنون تأیید رسمی نشده، در رسانههای غربی و محافل امنیتی قوت گرفته است.[2]
دولت آلمان در برابر این وضعیت واکنشی دوگانه نشان داده است؛ از یکسو تلاش برای اصلاح قوانین داخلی و از سوی دیگر تأکید بر همکاری فراملی را در دستور کار قرار داده است. وزیر کشور آلمان، اعلام کرده است که دولت قصد دارد قانون امنیت هوایی را بازنگری کند تا ارتش بتواند در شرایط اضطراری و در داخل مرزهای کشور، پهپادهای متخاصم را سرنگون کند. در کنار این اصلاح قانونی، ایجاد یک «مرکز ملی دفاع در برابر پهپادها» در دستور کار قرار گرفته تا هماهنگی میان نیروهای پلیس، ارتش و نهادهای اطلاعاتی تقویت شود. اما این اقدام با چالشی اساسی مواجه است؛ قانون اساسی آلمان، بهدلیل تجربههای تاریخی، حضور ارتش در امور داخلی را بهشدت محدود کرده است و استفاده از نیروی نظامی در حریم غیرنظامی تنها با مجوز پارلمان و در شرایط استثنایی ممکن است. این تضاد میان ضرورت امنیتی و محدودیت حقوقی، آلمان را در موقعیتی پیچیده و حساس قرار داده است.[3]
در این میان، رسانهها و افکار عمومی نقشی تعیینکننده یافتهاند. پوشش گستردهی خبر تعطیلی فرودگاه مونیخ و لغو پروازها باعث شکلگیری فضای نگرانی در جامعه شد و فشار افکار عمومی برای واکنش قاطع دولت را افزایش داد. در همین حال، رسانههای روسی و چینی از این موقعیت بهرهبرداری کرده و با برجسته کردن ضعف ساختار دفاعی ناتو و ناکارآمدی سیستمهای نظارتی اروپا، تلاش کردند تصویری از بیثباتی و ناتوانی غرب در حفظ امنیت داخلی خود ارائه دهند. در واقع، جنگ هیبریدی نهتنها در آسمان، بلکه در عرصهی اطلاعات و رسانه نیز جریان دارد و افکار عمومی خود به میدان نبرد تبدیل شده است.[4]
از منظر راهبردی بحران پهپادهای ناشناس در آلمان چند لایهی مهم دارد که شناخت آن برای درک آیندهی امنیت اروپا حیاتی است. نخست آنکه این بحران ضعف ساختاری در سامانههای پایش هوایی اروپا را برملا کرده است. سامانههای راداری سنتی برای شناسایی هواپیماها و اهداف بزرگ طراحی شدهاند و در برابر پهپادهای کوچک، سبک و کمارتفاع کارایی محدودی دارند. همین خلأ موجب شده تا بسیاری از این پروازها تنها از طریق گزارشهای چشمی یا تصاویر تصادفی شناسایی شوند. دوم، این بحران نشان داد که ابزارهای نوین جنگ ترکیبی نه از طریق قدرت نظامی آشکار، بلکه از مسیرهای خاکستری و قانونی به کشورها نفوذ میکنند؛ جایی که اثبات منبع تهدید تقریباً غیرممکن است و پاسخ نظامی مستقیم میتواند تبعات سیاسی و حقوقی گستردهای داشته باشد.
علاوه بر این، بحران کنونی بازتابی از تحولات گستردهتر در مفهوم بازدارندگی در عصر جدید است. بازدارندگی دیگر صرفاً به توان نظامی و تسلیحات سنگین وابسته نیست، بلکه به ظرفیت دولتها برای مقابله با تهدیدات فناورمحور، حملات سایبری و عملیات اطلاعاتی بستگی دارد. از این منظر، آلمان که هماکنون در قلب اروپا و در میانهی شبکهی دفاعی ناتو قرار دارد، باید نوعی بازدارندگی هوشمند ایجاد کند که هم سختافزارهای دفاعی و هم توان نرمافزاری و تحلیلی را در برگیرد.
اما شاید مهمترین بعد این بحران، پیامدهای روانی و سیاسی آن برای آیندهی اتحادیهی اروپا و ناتو باشد. اگر کشوری با توان صنعتی و فناوری مانند آلمان نتواند امنیت حریم هوایی خود را تضمین کند، اعتماد عمومی به کارآمدی ساختار دفاع جمعی ناتو دچار تزلزل خواهد شد. در این صورت، دشمنان بالقوهی اروپا با هزینهای اندک میتوانند شکافهای داخلی و شک و تردید نسبت به نظامهای امنیتی غرب را تشدید کنند.
همچنین میتوان گفت که رخدادهای اخیر در آلمان نشاندهندهی تحولی بنیادین در ماهیت جنگهای مدرن است. جنگ دیگر تنها در جبههها رخ نمیدهد، بلکه در محیطهای مختلف و حتی در افکار عمومی جریان دارد. پهپادهای کوچک، نماد تغییر در توازن میان قدرت سخت و نرماند؛ ابزارهایی که با هزینهای ناچیز میتوانند مشروعیت و بازدارندگی دولتها را به چالش بکشند. آلمان امروز در نقطهای قرار گرفته است که باید با اصلاح قوانین، توسعهی فناوریهای ضدپهپادی، هماهنگی میان نهادهای امنیتی و بازسازی اعتماد عمومی و افزایش تابآوری اجتماعی، ظرفیت بازدارندگی خود را بازتعریف کند. اگر چنین نکند، نه تنها اعتبار ناتو در خطر خواهد بود، بلکه اروپا با تهدیدی بزرگتر روبهرو میشود؛ تهدیدی که نه از بیرون، بلکه از دل خلأهای قانونی، فناوری و روانی خود قاره سربرمیآورد و میتواند میتواند همبستگی اتحادیه اروپا و ناتو را تضعیف کند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب