اخیراً و به دنبال سفر ولادیمیر پوتین به چین، یادداشت تفاهمی جهت ساخت خط لوله «قدرت سیبری ۲» میان دو کشور روسیه و چین به امضاء رسید. برنامهریزیها بر این مبناست که این خط لوله ضمن عبور از منطقه یامال روسیه، گاز طبیعی با ظرفیتی بالغبر ۵۰ میلیارد مترمکعب را از مسیر کشور مغولستان به شمال چین برساند.[1]
امضای یادداشت تفاهم حقوقی بین دو کشور برای ساخت خط لوله «قدرت سیبری ۲» نشانهای روشن و واضح از تلاش روسیه برای جایگزینی بازار گاز اروپا با شرق آسیا است .بهاینترتیب اتحاد انرژی روسیه و چین، نهتنها روابط اقتصادی دو کشور را قدرتمندتر از قبل میسازد، بلکه ابعاد ژئوپلیتیکی همکاریهای آنان را نیز در سطحی راهبردی ارتقاء میبخشد. این طرح پیامی واضح از مسکو به غرب میباشد که روسیه در حال تثبیت جایگاه و موقعیت خود در بازار انرژی آسیا بخصوص شرق آسیاست و دیگر نیازی به اروپا ندارد.
این چرخش بازتابی از تغییر موازنه قدرت است که در آن چین تحت عنوان شریک راهبردی بلندمدت روسیه، جای خود را به خریداران اروپایی گاز میدهد. مضاف بر آن این پروژه بهنوعی بازتعریف روابط چندجانبه دو قدرت بزرگ بوده و نشاندهنده آن است که انرژی نهفقط منبع درآمد، حتی ابزار قدرت نرم و نفوذ ژئوپلیتیکی میباشد و میتواند در فرمدهی به نظم جدید انرژی در جهان نقشی محوری ایفا کند.[2]
همانطور که پیشتر اشاره شد ظرفیت سالانه ۵۰ میلیارد مترمکعب این خط لوله میتواند بخشی از صادرات ازدسترفته روسیه به اروپا را جبران کرده و از نگاه کرملین، چین بهعنوان «مشتری مطمئن و سیاسی همسو» جایگزین امنتر بازارهای غربی محسوب میشود.
صادراتی که در پی تحریمهای غرب و کاهش روابط روسیه با اتحادیه اروپا بسیار کاهشیافته است. در چارچوب، «قدرت سیبری ۲» برای روسیه صرفاً یک مسیر صادراتی نیست، بلکه سپر اقتصادی و ابزار ژئوپلیتیکی در برابر فشارهای غرب محسوب میشود. اینچنین تغییر و تحولی، یک معماری جدید در نقشه انرژی چندقطبی بوده که چین را بهعنوان محور اصلی صادرات انرژی روسیه تبدیل میکند.[3]
اما در خصوص کشور مغولستان لازم به ذکر است که عبور مسیر از این خاک نیز نهتنها سود اقتصادی برای این کشور به همراه دارد، بلکه آن را به عضوی حیاتی در زنجیره انتقال انرژی شرق اوراسیا تبدیل میکند. بااینحال، مجوزهای زیستمحیطی و توافقات ترانزیتی هنوز در مرحله بررسی هستند. در این طرح خطوط انتقال گاز از منطقه یامال روسیه از طریق خاک مغولستان خواهد گذشت. منطقهای که به نام (سویوز وستوک) شناخته میشود و منافع اقتصادی از طریق عوارض ترانزیتی و اشتغالزایی برای این کشور به همراه خواهد داشت. بااینوجود دولت مغولستان هنوز پروژه را بهصورت قطعی و رسمی در برنامه توسعه ملی خود تا سال ۲۰۲۸ نیاورده است که نشان از شک و تردید در اولویتدهی به این طرح در کوتاهمدت میباشد.[4]
درعینحال بسیاری از تحلیلگران معتقدند پروژه سیبری ۲ میتواند مغولستان را از یک کشور فاقد دسترسی به دریا و محصور در خشکی به منطقهای استراتژیکی در اتصال چین و روسیه تبدیل کند. در مقابل برخی دیگر نیز معتقدند که حتی در صورت نهایی شدن توافق، اجرای کامل پروژه زمانبر خواهد بود. چراکه هنوز در خصوص مسائلی چون قیمت فروش، نحوه تقسیم سرمایهگذاری، مدل تأمین مالی و زمانبندی اجرای پروژه تصمیمات و توافقات نهایی صورت نپذیرفته است و به همین دلایل عملی شدن این پروژه با روند کندی پیش میرود. طبق پیشبینیها شروع صادرات گاز از مسیر قدرت سیبری ۲ تا سال ۲۰۳۰ و ۲۰۳۱ به تعویق خواهد افتاد و دستیابی کامل و حتمی به ظرفیت انتقال در سال ۲۰۳۵ ممکن خواهد بود. افزون بر این چالشهای اقتصادی، رقابت روبه رشد چین برای ایجادتنوع در تأمین منابع انرژی خود و عرضهکنندگان جدید، همچون کشورهای ترکمنستان و قطر نیز بر ابهامات این طرح میافزاید.[5]
درمجموع پروژه «قدرت سیبری2» امری فراتر از یک طرح زیرساختی است. این پروژه بیانیهای ژئوپلیتیکی و نماد تغییر در دیپلماسی انرژی جهانی است. روسیه با این اقدام نهتنها در پی جبران بازار ازدسترفته خود در اروپاست، بلکه به دنبال بازتعریف جایگاه خود در زنجیره بینالمللی تأمین انرژی است. جایی که چین به محور اصلی تعاملات با مسکو بدل میشود. پکن نیز با بهرهگیری از منابع روسیه، امنیت انرژی خود را در بلندمدت قدرت میبخشد. بنابراین، پرواضح است که «قدرت سیبری ۲» جلوهای از چرخش قطعی روسیه به سمت شرق و شکلگیری وابستگی متقابل اقتصادی و راهبردی است که میتواند توازن قدرت در بازار جهانی انرژی را برای سالهای آینده تغییر دهد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب