بازگشت محتاطانه آمریکا به دمشق
395 Views

بازگشت محتاطانه آمریکا به دمشق

در تحولی نمادین که نشانه‌ای از تغییر رویکرد واشنگتن به دمشق محسوب می‌شود، آمریکا اقامتگاه سفیر خود در سوریه را پس از ۱۳ سال تعطیلی بازگشایی کرد. این اقدام نشانه‌ای آشکار از تغییر رویکرد واشنگتن در قبال سوریه و تلاش برای مهندسی تحولات آتی این کشور است و همچنین فصلی نوین از «بازگشت آمریکا به سوریه» را کلید زده و اهداف چندلایه‌ای را دنبال می‌کند که مهمترین آن، بهره‌برداری از فضای پسابشار اسد و هدایت آینده سیاسی سوریه در راستای منافع غرب، به ویژه در زمینه مهار نفوذ ایران و روسیه در منطقه است.
احیای تدریجی دیپلماسی با اهداف راهبردی
تعطیلی سفارت آمریکا در دمشق در سال ۲۰۱۲، واکنشی به آغاز جنگ داخلی ویرانگر بود. حال، پس از بیش از یک دهه، واشنگتن با احتیاط اما به شکلی پیوسته، در حال احیای مجاری دیپلماتیک با دولت جدید سوریه است. هدف اصلی از این بازگشت، تنها محدود به ثبات داخلی سوریه نیست؛ بلکه در بطن آن، یک راهبرد کلان برای «مهندسی نظم نوین خاورمیانه» نهفته است.
دولت جدید دمشق که پس از سال‌ها درگیری و بی‌ثباتی، نیازمند حمایت‌های بین‌المللی برای بازسازی و تثبیت حاکمیت خود است، به عنوان یک فرصت برای آمریکا تلقی می‌شود تا از طریق آن، نفوذ رقبای منطقه‌ای و جهانی خود را به چالش بکشد.
مقامات آمریکایی بر این باورند که با حضور فعال در سوریه جدید، می‌توانند از تکرار سناریوی عراق و افغانستان، جایی که خلاء قدرت منجر به تقویت گروه‌های رادیکال یا نفوذ کشورهای رقیب شد، جلوگیری کنند. هدایت تحولات سیاسی به سمت یک ساختار دموکراتیک‌تر (از منظر غرب) و همسوتر با منافع آمریکا، و مهمتر از آن، محدود کردن نقش ایران که طی سالیان جنگ به اصلی‌ترین حامی دولت پیشین سوریه بدل شده بود، از اولویت‌های اصلی این راهبرد است.
دیپلماسی انرژی و اهرم بازسازی
یکی از ابزارهای کلیدی آمریکا برای افزایش نفوذ در سوریه، استفاده از دیپلماسی انرژی است. در ماه‌های اخیر، شرکت‌های آمریکایی، قطری و ترکیه‌ای توافق‌نامه‌هایی برای بازسازی زیرساخت‌های انرژی سوریه امضا کرده‌اند. این پروژه‌ها که عمدتاً بر اصلاح شبکه برق و توسعه میدان‌های گازی متمرکز هستند، می‌توانند وابستگی اقتصادی دمشق به غرب را افزایش دهند.
آمریکا از این ابزار برای کاهش نقش روسیه و ایران در بازسازی سوریه استفاده می‌کند. در صورت موفقیت این طرح، سوریه ممکن است به‌تدریج از محور تهران-مسکو فاصله بگیرد. با این حال، برخی کارشناسان هشدار می‌دهند که این استراتژی می‌تواند با واکنش گروه های مقاومت در سوریه مواجه شود.
سوریه، پل ژئوپلیتیک و نظم امنیتی جدید
موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه به عنوان حلقه وصل ایران به حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌های مقاومت در منطقه، همواره از اهمیت بالایی برای تهران برخوردار بوده است. تغییر آرایش سیاسی در دمشق و افزایش حضور و نفوذ آمریکا و متحدانش در ساختارهای قدرت این کشور، می‌تواند این پل ارتباطی را به شدت تضعیف کند. بازتعریف نقش سوریه در نظم امنیتی جدید خاورمیانه، به گونه‌ای که این کشور از یک محور مقاومت به یک بازیگر بی‌طرف یا حتی متمایل به غرب تبدیل شود، که این یکی از اهداف بلندمدت واشنگتن است.
در این راستا، زمزمه‌هایی مبنی بر تشویق دمشق به عادی‌سازی روابط با اسرائیل، مشابه آنچه در چارچوب پیمان ابراهیم برای برخی کشورهای عربی رخ داد، نیز به گوش می‌رسد. هرچند تحقق «عادی سازی روابط سوریه-اسرائیل» با توجه به مسئله بلندی‌های جولان و افکار عمومی ضداسرائیلی در سوریه بسیار پیچیده و زمان‌بر خواهد بود، اما به عنوان یک هدف مطلوب در پازل آمریکایی تعریف شده است.
نقش نماینده ویژه و دیپلماسی بدون سفارت
هدایت این سیاست پیچیده و چندلایه بر عهده دفتر نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، به ریاست توماس باراک، گذاشته شده است. باراک که به داشتن ارتباطات گسترده در منطقه و پیشبرد دیپلماسی بی‌سروصدا شهرت دارد، نقش محوری در برقراری ارتباط مستقیم با مقامات دولت جدید سوریه و انتقال پیام‌های واشنگتن ایفا می‌کند.
رویکرد فعلی آمریکا، یعنی تعامل دیپلماتیک و بازگشایی نمادین اما بدون استقرار رسمی سفیر و سفارتخانه کامل، نشان‌دهنده یک استراتژی محتاطانه اما پیشرونده است. واشنگتن از یک سو می‌خواهد نفوذ خود را گسترش دهد و از سوی دیگر، از پذیرش هزینه‌های کامل سیاسی و امنیتی بازگشایی رسمی سفارت در شرایطی که هنوز ثبات کامل در سوریه برقرار نشده، اجتناب می‌کند. این رویکرد همچنین به آمریکا اجازه می‌دهد تا در صورت عدم همسویی کامل دولت جدید با منافع غربی، گزینه‌های فشار را برای خود محفوظ نگه دارد.
چالش‌های پیش روی سیاست جدید واشنگتن
با وجود برنامه‌ریزی، سیاست جدید آمریکا در قبال سوریه با چالش‌های بالقوه متعددی روبروست:
۱. واکنش افکار عمومی عربی و اسلامی: نزدیکی بیش از حد دولت جدید سوریه به آمریکا، به ویژه اگر با فشارهایی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل همراه شود، می‌تواند واکنش منفی گسترده‌ای در میان افکار عمومی جهان عرب و اسلام برانگیزد. این امر می‌تواند مشروعیت داخلی دولت جدید را نیز به خطر اندازد.
۲. نارضایتی گروه‌های حامی مقاومت: نیروها و گروه‌هایی در سوریه که طی سالیان متمادی در کنار ایران و محور مقاومت علیه اسرائیل و نفوذ غرب جنگیده‌اند، به سادگی تسلیم تغییر جهت‌گیری راهبردی دمشق نخواهند شد. احتمال بروز بی‌ثباتی داخلی، درگیری‌های محدود یا حتی اقدامات نظامی از سوی این گروه‌ها، یک چالش امنیتی جدی است.
۳. دشواری حفظ تعادل: آمریکا باید میان فشار به ایران برای کاهش نفوذش در سوریه و پرهیز از یک تقابل نظامی مستقیم با تهران، تعادل ظریفی را حفظ کند. هرگونه محاسبه اشتباه می‌تواند به تشدید تنش‌ها در منطقه منجر شود. روسیه نیز هرچند درگیر مسائل دیگر است، اما به طور کامل از منافع خود در سوریه دست نخواهد کشید و می‌تواند به عنوان یک بازیگر اخلال‌گر عمل کند.
۴. میراث بی‌اعتمادی: سال‌ها جنگ داخلی و دخالت‌های خارجی، میراثی از بی‌اعتمادی عمیق را در میان کنشگران داخلی و خارجی سوریه بر جای گذاشته است. جلب اعتماد بازیگران مختلف و ایجاد یک اجماع پایدار برای آینده سوریه، امری بسیار دشوار خواهد بود.
نتیجه‌گیری
بازگشایی نمادین اقامتگاه سفیر آمریکا در دمشق، بیش از آنکه یک اقدام ساده دیپلماتیک باشد، سرآغاز یک بازی بزرگ و پیچیده برای ترسیم آینده سوریه و در نگاهی کلان‌تر، «مهندسی نظم نوین خاورمیانه» است. موفقیت این راهبرد به عوامل متعددی از جمله میزان همراهی دولت جدید سوریه، واکنش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی و توانایی واشنگتن در مدیریت چالش‌های پیش‌رو بستگی دارد.
سوریه پس از یک دهه ویرانی، اکنون در آستانه فصلی جدید قرار گرفته است، اما اینکه این فصل بهاری از ثبات و شکوفایی خواهد بود یا تداوم زمستان بی‌ثباتی، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. آنچه مسلم است، «بازگشت آمریکا به سوریه» با جدیت دنبال می‌شود و پیامدهای آن برای سال‌های آینده، ژئوپلیتیک منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

نویسنده: محمدصالح قربانی
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب