طی روزهای اخیر و پس از انجام مذاکرات پنهانی مقامات جمهوری آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن، که با دیداری سهجانبه و مشترک همراه بود، نخستوزیر ارمنستان و رئیسجمهور آذربایجان با حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، بیانیهای مشترک را به امضا رساندند که بر اساس آن رسماً خواستار انحلال گروه مینسک شده و در ادامه متن بیانیه مشترک را منتشر نمودند.
آنچه از این بیانیه عنوان و منتشرشده است چارچوبی برای انجام توافقاتی درخصوص روند صلح و بازگشایی مسیرهای ارتباطی در منطقه قفقاز جنوبی میباشد که با نظارت مستقیم واشنگتن و بدون حضور سایر اعضاء گروه مینسک صورت خواهد گرفت. عملاً بر اساس ارزیابی کارشناسان این توافق در کاخ سفید نمایش سیاسی ترامپ بوده و هیچ تحول تازهای ایجاد نکرده است.
اما آنچه میبایستی در وهله اول بدان اشاره داشت موضوع پنهانکاری افراطی طرفین در محتوای توافق احتمالی میباشد. چراکه باوجود احتمال امضای «قرارداد صلح» یا «یادداشت تفاهم» در آینده، جزئیات آن از افکار عمومی مخفی نگهداشته شده و تنها وعدههایی چون «حمایت آمریکا» و «تضمینها» مطرح میشود.
در پس این مذاکرات و بیانیه مشترک امضاشده، که با فشار آمریکا و بدون اطلاع قدرتهای مهم منطقه بهویژه روسیه و ایران، بهصورت پنهانی آمادهشده است موضوع یکجانبهگرایی در انتشار اخبار آن بشدت عیان است. چراکه
انتشار یکجانبه آن فقط از طریق رسانههای باکو بهصورت ناقص و گزینشی در ساعات اولیه این رویداد، نتنها موجب ایجاد شوک اجتماعی در سوی دیگر و جامعه ارمنی شده است بلکه سکوت طولانیمدت ایروان در انتشار خبرهای مرتبط، باعث شکلگیری موج عظیم بیاعتمادی و احساس نادیده انگاشته شدن مردم در روند تصمیمگیریها شده است.
همین موضوع سبب گردیده است رسانههای ایروان هشدار دهند این پنهانکاری در محتوای توافق احتمالی بهواقع ابزاری برای نفوذ واشنگتن و جمهوری آذربایجان در ارمنستان بوده و موجب سوءاستفاده باکو از رسانههای خبری خود برای تحمیل هدف و روایات خود و ایجاد شوک روانی در جامعه ارمنستان خواهد شد. فعالان سیاسی ارمنستان هشدار میدهند تصمیماتی که «بدون ما برای ما» گرفته میشود و ممکن است بهعنوان «پیشرفت تاریخی» با بستهبندی تبلیغاتی غرب و با استفاده از ابزارهای پروپاگاندای غربی عرضه گردد.
درست زمانیکه دولت ارمنستان ساعتها در سکوت خبری بوده و هیچ خبری از خود منتشر نمیکرد و تنها دل به حمایت آمریکا و تضمینهای امنیتی بسته و جزئیات آن را از افکار عمومی مخفی نگهداشته و جامعه ارمنی را از فرآیند تصمیمگیری حذف نموده بود، جامعه ارمنی با تأکید بر حق تعیین سرنوشت خود در داخل کشور، خواستار پاسخگویی مقامات رسمی ایروان شده و از حق حضور و اطلاع مردم ارمنستان دفاع میکردند. همین مسئله بهوضوح نشاندهنده آن است که این توافقات پنهانی، بیش از هر چیز به سود بازیگران فرامنطقهای و باکو بوده و حق واقعی و حقوق مردم و حق حاکمیت ملی ارمنستان نادیده انگاشتهشده است.
نکته حائز اهمیت بعدی در این مذاکرات و تفاهمات انجامشده ردّپای ترکیه و نقش ناتو در شکلگیری آن است. بهخاطر داریم که ناتو طی دههها در پی نفوذ در غرب آسیا، حوزه قفقاز و بالتیک بوده و از هیچ تلاشی برای دستیابی به این اهداف کوتاهی نکرده است. در موضوع فوق هم بهراحتی قابلتشخیص است که هدف از برقراری این توافقات نهتنها صلح پایدار نمیباشد بلکه یکی از مهمترین اهداف آن، شکلگیری یک کمربند نفوذی غربی در نزدیکی مرزهای ایران میباشد.
باید بدانیم که ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی با محوریت آمریکا و جمهوری آذربایجان نه تنها موجب ایجاد تغییرات در قفقاز را فراهم خواهد آورد، بلکه توازن قدرت در منطقه و امنیت آن را هم هدف قرار خواهد داد. جاییکه ترکیه ضمن استفاده از این فرصت جهت تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی خود در منطقه، مجری تمام و کمال نفوذ هرچه بیشتر ناتو در قفقاز و منطقه خواهد شد و حوزه نفوذ تهران در مسیرهای حملونقلی و انرژی را هم دچار چالش خواهد نمود.
لازم به یادآوری است که دردل این مذاکرات پنهانی، رهبران هر سه کشور دارای انگیزههای سیاسی و شخصی بسیاری هستند که با سوءاستفاده از ابزار صلح در راه دستیابی به این اهداف از هیچ تلاشی دست نخواهند کشید.
درست جاییکه الهام علیاف برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات متعدد داخلی خود و با پیگیری پروژه «کریدور زنگزور» که حالا در مقام تمجید از ترامپ و تملق با عنوان گذرگاه ترامپ یاد میکند، در پی سرکوب نارضایتیهای داخلی و بهرهبرداری شخصی است. در دیگر سو نیکول پاشینیان با بهرهبرداری انتخاباتی از برچسب «صلح» در پی تحکیم موقعیت سیاسی خویش در انتخابات پیشرو بوده و ترامپ هم مانند گذشته در قالب بازیگر سلطهگر همیشگی، در پی شکلدهی به اهداف خود با استفاده از این دو کشور است. اهدافی که در ناتوانی وی برای تثبیت چهره خود در عرصه بینالملل بهعنوان یک رهبر صلحطلب نهفته است. ترامپ نهتنها در تکاپوی اخذ جوایز بینالمللی ازجمله نوبل صلح است، بلکه در پس پرده، منافع قدرتطلبانه آمریکا را در قالب پروژههای صلحنمایی پیش میبرد.
در پایان باید توجه داشت این تفاهمنامه که با پنهانکاری سیاسی و اطلاعرسانی ناقص باانگیزههای انتخاباتی و شخصی و بدون درنظر گرفتن شرایط منطقه شکلگرفته است نه تنها علیه تمامیت ارضی ارمنستان میباشد بلکه تهدیدی بسیار جدی علیه منافع ملی کشورهای منطقه محسوب شده و بهعنوان عاملی تأثیرگذار در پیشبرد منافع سلطهطلبانه آمریکا با استفاده از کارت جدیدی بنام باکو خواهد بود. باید توجه داشت که سرنوشت ارمنستان باید با مشارکت عمومی ارمنیها شکل گیرد و نه توسط بیگانگان در واشنگتن، آنکارا و یا بروکسل. دخالت بیگانگان خارج از منطقه، در خصوص روند سیاسی و امنیتی قفقاز فقط و فقط استقلال ملی مردم ارمنستان را خدشهدار کرده و زمینه جنگها و تنشهای بیشتر در منطقه را فراهم خواهد کرد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب