دوگانگی برای نابودی!
119 Views

دوگانگی برای نابودی!

اروپا همواره خود را حامی حقوق بین الملل دانسته و تلاش کرده است که خود را به عنوان یک عنصر مهم در این زمینه در سطح جهان معرفی نماید. با این حال بنظر می رسد که اروپایی ها بارها و بارها استانداردهای متناقضی را در قبال حقوق بین الملل داشته اند. در یکی از آخرین آنها صدراعظم آلمان آقای مرتس با بیان اینکه اسرائیل برای غرب یک کار کثیف انجام میدهد هم به موافقت ضمنی غرب با رویکرد رژیم صهیونیستی در حمله به ایران اشاره میکند و هم بار دیگر این استانداردهای دوگانه را نمایان ساخته است.
این دست اظهارات مقامات غربی فقط یک لغزش زبانی ساده یا اشتباه لفظی نیست، بلکه نشانی از یک رویکرد بلند مدت در غرب است که آنها برای رسیدن به منافع خود حاضرند که از ابزار حقوق بین الملل برای پیشبرد ژئوپولیتک و تقویت جایگاه سیاسی خود استفاده کنند. در واقع غرب استانداردهایش بر اساس نیازهای دیگرش تعریف می‌شود و بنظر می‌رسد که اصول انسانی و اخلاقی اولویت اصلی اروپا نیست و موارد دیگری برای آنها اولویت دارد. نتیجه ی این رویکرد بی شک تخریب جایگاه غرب به عنوان یکی از بنیان های حقوق بین‌الملل خواهد بود.
در کنار آن این دست اقدامات دوگانه در اظهار نظرهای رهبران غربی زمینه سازی برای هرج و مرج بین المللی است و میتواند یک الگوی مخرب برای دیگر کشورها باشد تا بتوانند اقدامات غیر قانونی خود را در چارچوب منشور سازمان ملل متحد توجیه کنند و مبنای آنها می تواند رفتار و برخورد رهبران غربی در قبال تجاوزات رژیم اسرائیل به ایران باشد. در صورتی که این دست اقدامات به درستی و با قاطعیت از سوی نظام بین الملل محکوم نشوند بی شک خیلی زود دامنگیر خود کشورهای غربی خواهد شد و این موضوع میتواند آسیب‌های جبران ناپذیری هم به پیکره غرب و هم نظم بین الملل وارد کند که نتیجه مماشات رهبران غربی با بی قانونی متحدین خود است.
با این حال نظام بین الملل باید در مقابل زیاده خواهی های برخی کشورهای غربی و اسرائیل ایستادگی کند. این ایستادن نه به معنای حمایت از ایران که به معنای حفظ جایگاه ارزش های بین المللی و نهادهای مرتبط با آن است. در واقع دنیای امروز و رهبران کشورها در یک دوراهی مهم قرار گرفته اند، جایی که باید بین حمایت از اصول حقوق بین الملل و اصول اخلاقی جهانی و حمایت از خشونت های غیر انسانی که مبنایی غیر اخلاقی دارد یکی را برگزینند.
اقدامات و رویکرد رهبران جهان در تاریخ به عنوان یک نمونه رفتاری مهم باقی خواهد ماند و برای آیندگان بی‌شک یک تجربه بزرگ خواهد بود که آیا نهادهای بین المللی که توسط همین رهبران برای جلوگیری از فجایع انسانی بوجود آمده، قابلیت مبارزه و مقابله با حامیان و متحدین آنها را دارد یا صرفاً یک ابزار و اهرم فشار برای مشروعیت بخشی به اقدامات غیر قانونی است. در صورتی که حالت دوم بوجود آید قطعاً نظم بین الملل در آینده دچار تحولات ساختاری عمیقی خواهد شد و باید منتظر یک تغییر بزرگ در عملکردها و رویکردهای دولتها به نهادهای بین المللی بود.
علاوه بر آن امروزه بسیار مهم است که رهبران جهان با دیدی باز و واقع گرایانه به حوادث منطقه آسیای جنوب غربی بنگرند، زیرا آنچه در اینجا در حال رخ دادن است نمودی از رفتار جهانی و به خصوص غرب با طرف هایی است که چندان با آنها در یک چارچوب قرار نمیگیرند. در واقع غرب به دنبال این است که تسلط و احاطه خود را بر این منطقه به هر نحوی حفظ کند و برای رسیدن به این هدف از رژیم اسرائیل کمک گرفته است و در تلاش است به اقدامات آن مشروعیت بین المللی دهد. بنابراین رهبران دیگر کشورهای دنیا با دقت به رفتار دوگانه غرب نظاره میکنند و احتمالاً در حال بازتعریف همکاری و فعالیت های خود با نهادهای بین المللی هستند که مستقیم در سلطه دول غربی است.
این دوگانگی استانداردهای غربی در قبال اصول و مبانی حقوق بین الملل شاید آنها را به اهداف اقتصادی و بعضاً کوتاه مدت برساند، اما در بلند مدت زمینه ساز تسریع تغییرات ساختاری در جهان است و این تغییرات میتواند سلطه آنها را به چالش بکشد و حتی زمینه ساز جنگ‌های خونین بزرگتری شود و در نهایت این رویکرد دوگانه اقدامی مخرب برای اعتماد افکار عمومی و اعتماد دیگر کشورها است که نتیجه آن در نهایت می‌تواند به ضرر غرب تمام شود.
امین مهدوی
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب