در چشمانداز رو به تحول جهانی، ایالات متحده در حال بازنگری راهبرد نظامی خود است. در سال ۲۰۲۵، این کشور به دنبال کاهش حضور نظامی خود در اروپا و تمرکز بیشتر بر تهدیدات جدید، بهویژه در آسیا و اقیانوس آرام، است. این تحولات نه تنها نشاندهنده تغییرات در دینامیکهای قدرت جهانی است، بلکه پیامدهای عمیقی برای امنیت جهانی، ناتو، و روابط فراآتلانتیک دارد.
ایالات متحده، که برای دههها بهعنوان "پلیس جهانی" عمل کرده، در حال کاهش حضور نظامی خود در اروپا است. بر اساس گزارشها، پنتاگون در حال بررسی طرحی برای خروج تا ۱۰,۰۰۰ نیروی نظامی از اروپای شرقی است، که بخشی از حدود ۸۰,۰۰۰ نیروی آمریکایی مستقر در قاره اروپا تحت فرماندهی اروپایی ایالات متحده (EUCOM) هستند . این نیروها بخشی از ۲۰,۰۰۰ پرسنلی هستند که در سال ۲۰۲۲ توسط دولت بایدن برای تقویت دفاع کشورهای هممرز با اوکراین پس از تهاجم روسیه اعزام شدند. کاهش پیشنهادی نیروها، که میتواند نیمی از این نیروها را شامل شود، در کشورهایی مانند رومانی و لهستان تأثیر خواهد گذاشت.
این عقبنشینی بهعنوان نشانهای از افول هژمونی آمریکا و پایان نقش سنتی واشنگتن بهعنوان نگهبان نظم جهانی تلقی میشود. تصمیم برای کاهش حضور نظامی در اروپا نتیجه محدودیتهای بودجهای، نیاز به تمرکز بر تهدیدات نوظهور، بهویژه چین، و ارزیابی مجدد استراتژیک است.
تحولات اینچنینی نشاندهنده ناکارآمدی استراتژی سلطه آمریکا است، که در دهههای اخیر با شکستهایی در غرب آسیا و چالشهایی در اوکراین مواجه شده است. کاهش حضور نظامی در اروپا نه تنها نشانهای از محدودیتهای قدرت آمریکا است، بلکه بهعنوان گامی در جهت پایان نظم تکقطبی و حرکت به سمت نظم جهانی چندقطبی دیده میشود.
غربگرایی دفاعی اروپا در بنبست
در پاسخ به احتمال کاهش حضور نظامی آمریکا، کشورهای اروپایی در حال تقویت توان دفاعی خود هستند. در نشست ناتو در ماه های گذشته، اعضای ائتلاف تعهد کردند که هزینههای دفاعی خود را تا سال ۲۰۳۵ به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) افزایش دهند. که شامل ۳.۵ درصد برای هزینههای دفاعی اصلی (مانند تسلیحات و نیروها) و ۱.۵ درصد برای سرمایهگذاریهای مرتبط با دفاع، مانند امنیت سایبری و زیرساختهای نظامی، است.
تصمیم اخیر نشاندهنده شکاف در اعتماد به حمایتهای فراآتلانتیکی است، بهویژه در سایه عدم اطمینان از تعهدات آمریکا به امنیت اروپا. به گفته مارک روته، دبیرکل ناتو، افزایش بودجه به دلیل تهدید فزاینده از سوی روسیه و نیاز به تقویت توان دفاعی ناتو ضروری است. با این حال، برخی کشورها مانند اسپانیا از تعهد به این هدف خودداری کردهاند و نخستوزیر این کشور، پدرو سانچز، آن را "غیرمنطقی" خوانده است.
افزایش بودجه دفاعی اروپا میتواند زمینهساز تقویت استقلال دفاعی اروپا و کاهش وابستگی به ناتو و آمریکا شود و این تحول همراه با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و همکاریهای دفاعی فراآتلانتیک، گامی در جهت نظم جهانی چندقطبی و عادلانهتر و نشاندهنده ضرورت خوداتکایی دفاعی اروپا در مواجهه با تهدیدات منطقهای بدون مداخله خارجی است.
فرسایش قدرت آمریکا
تمرکز ایالات متحده بر مقابله با چین و تهدیدات نوین نشاندهنده محدودیتهای واشنگتن در مدیریت همزمان چندین جبهه نظامی است. از زمان اعلام استراتژی "چرخش به آسیا" در سال ۲۰۱۱ توسط دولت اوباما، آمریکا تلاش کرده تا حضور خود را در منطقه آسیا-اقیانوسیه تقویت کند . در سال ۲۰۲۵، این تمرکز با شدت بیشتری ادامه دارد، بهویژه با توجه به پیشرفتهای نظامی چین که تا سال ۲۰۲۵ تواناییهای ضددسترسی/ضدمانور پکن را به سطحی رسانده که داراییهای نظامی آمریکا را در منطقه آسیبپذیر کرده است.
استراتژی نظامی آمریکا در آسیا شامل استفاده از تاکتیکهای نامتقارن، مانند سیستمهای بدون سرنشین و فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی، برای خنثی کردن برتریهای نظامی چین است. علاوه بر این، آمریکا در حال تقویت اتحادهای خود با کشورهایی مانند ژاپن، استرالیا، و هند است تا معماری امنیتی منطقهای را تقویت کند.
تمرکز بر آسیا نشاندهنده فرسایش قدرت آمریکا در مدیریت جبهههای متعدد است. نیاز به صلح در اوکراین برای آزادسازی منابع نظامی برای آسیا، همانطور که در تحلیلهای اخیر ذکر شده، نشاندهنده عمق آسیبپذیری ساختار دفاعی آمریکا است. این موضوع تأیید میکند که آمریکا دیگر قادر به حفظ هژمونی نظامی خود در چندین منطقه بهطور همزمان نیست.
بازآرایی ناتو
ناتو، بهعنوان قویترین ائتلاف نظامی جهان، در حال تطبیق با کاهش احتمالی حضور آمریکا و افزایش تهدیدات، بهویژه از سوی روسیه، است. تعهد به افزایش هزینههای دفاعی به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۳۵ نشاندهنده تلاش برای تقویت توان دفاعی اروپا و کاهش وابستگی به آمریکا است. این تعهد شامل سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، مانند دفاع سایبری و سیستمهای بدون سرنشین، و همچنین تقویت همکاریهای دفاعی فراآتلانتیک است.
با این حال، برخی کارشناسان معتقدند که این تغییرات ممکن است تنها بازسازی ظاهری یک ساختار فرسوده و ناکارآمد باشد. ناتو با چالشهایی مانند بحران مشروعیت و کارایی در مواجهه با تهدیدات نوین مواجه است. بهعنوان مثال، عدم محکومیت صریح تهاجم روسیه به اوکراین در بیانیه نشست ۲۰۲۵، برخلاف سالهای گذشته، نشاندهنده اختلافات داخلی در این ائتلاف است. همچنین کاهش حضور آمریکا میتواند به تضعیف بازدارندگی ناتو منجر شود.
با این وجود، ناتو همچنان به حمایت از اوکراین متعهد است و کمکهای مستقیم به اوکراین را در محاسبات هزینههای دفاعی اعضا لحاظ کرده است. این موضوع نشاندهنده تلاش برای حفظ وحدت و انسجام در برابر تهدیدات است. آینده ناتو به توانایی اعضا در مدیریت تحولات و ایجاد تعادل بین همکاری با آمریکا و استقلال دفاعی بستگی دارد.
نتیجهگیری
تحولات اخیر در راهبرد نظامی آمریکا، بهویژه کاهش حضور در اروپا و تمرکز بر آسیا، نشاندهنده تغییرات عمیق در دینامیکهای قدرت جهانی است. افول هژمونی آمریکا، ضرورت استقلال دفاعی اروپا، و فرسایش قدرت آمریکا در جبهههای متعدد، همگی بخشی از روندی هستند که به سمت نظم جهانی چندقطبی و عادلانه حرکت میکنند. ناتو نیز در حال تطبیق با این شرایط جدید است، اما آینده این ائتلاف به تلاشهای مشترک اعضای اروپایی و آمریکا برای حفظ تعادل بین همکاری و استقلال بستگی دارد.
این تحولات نه تنها پیامدهایی برای امنیت منطقهای بدون مداخله خارجی دارد، بلکه نشاندهنده شکست استراتژی سلطه آمریکا و ضرورت خوداتکایی دفاعی برای کشورهای دیگر است. در نهایت، مسیر پیش رو نیازمند تعادل ظریفی بین حفظ اتحادهای سنتی و پذیرش الزامات استراتژیک جدید است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب