انتخابات ریاستجمهوری در هر کشوری نقطه عطفی حیاتی در مسیر دموکراسی و تعیین سرنوشت سیاسی آن ملت است. انتخابات ریاستجمهوری در رومانی اخیراً به جای نمادی از دموکراسی، به کانون بحرانی سیاسی تبدیل شده است. این رخداد نه تنها ثبات داخلی را برهم زده، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک و انسجام اجتماعی را تضعیف کرده است. این وضعیت، تصویری نگرانکننده از چالشهای پیش روی کشورهای اروپای شرقی در مسیر تحکیم دموکراسی و مقابله با فشارهای خارجی ارائه میدهد.
در واقع، بحران سیاسی عمیقی که در پی ابطال دور نخست انتخابات ریاستجمهوری رومانی رخ داد، شکافهای عمیقی را در نهادهای دموکراتیک و ساختار اجتماعی این کشور بهنمایش گذاشت و اعتماد عمومی را متزلزل کرد. در بازه زمانی چندماهه پس از اعلام لغو نتیجه انتخابات در دسامبر ۲۰۲۴، بیاعتمادی نسبت به نهادهای سیاسی کاهش یافت، بطوریکه متوسط مشارکت مردم از بیش از 65 درصد به کمتر از ۵۰ درصد رسید؛ این کاهش چشمگیر مشارکت و اعتماد را میتوان نشانهای بارز از عمق بحران سیاسی دانست. بسیاری معتقد بودند تأخیر در شفافسازی اتهامات مربوط به مداخله خارجی، بهویژه نقش ادعاشدهی روسیه، و کمکاری جریانهای اصلی سیاسی، زمینه را برای سوءاستفاده جریانهای پوپولیستی فراهم آورد و پایههای انسجام دموکراتیک را متزلزل ساخت.
تکرار انتخابات و عدم قطعیت نتایج، سلامت روانی جامعه رومانی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. بررسیها نشان میدهد ۷۲ درصد شهروندان از حجم زیاد اخبار نادرست خسته شدهاند و ۵۸ درصد اضطراب و استرس ناشی از این وضعیت را گزارش کردهاند که بر کیفیت زندگیشان تأثیر منفی گذاشته است. این فرسایش روانی در میان جوانان و گروههای کمدرآمد، که احساس بیصدایی و ناامیدی داشتند، بیشتر بود. پیامدهای اجتماعی انتخابات در قالب چندتکه شدن بافت اجتماعی، کاهش اعتماد میان مردم و بروز شکافهای نسلی نمود یافت و دیدگاههای افراطی در این خلأ ناامیدی جایگاهی برای خود پیدا کردند.
با این حال، گروههای راست افراطی با هواداری از پلتفرمهایی نظیر TikTok و شبکههای اجتماعی محلی، درخواست استعفای دولت موقت و برگزاری فوری انتخابات را مطرح کرده و خواستار پاسخگویی نخبگان سیاسی شدند. تناقض گفتمانها و خشونتهای خیابانی، بحران سیاسی را به یک بحران امنیتی تبدیل کرد و شکاف میان دستههای حامی نظم و معترضان را بهطور جدی افزایش داد.
علاوه بر هجوم اطلاعاتی، عملیات ادعایی گستردهی مداخلات سایبری از سوی بازیگران روسی بخش مهمی از نبرد شکلگرفته را تشکیل میداد. همچنین خبر درخواست رسمی سازمان اطلاعات فرانسه از پاول دوروف، بنیانگذار تلگرام، برای سانسور صداهای منتقد جریانهای میانهرو در رومانی منتشر شد. این درخواست که در بین افکار عمومی با واکنشهای تند روبهرو گردید، نمونهای آشکار از پیچیدگی جنگ اطلاعاتی بود. استفاده از رباتها و صفحات جعلی برای پخش شایعات درباره «جنگ قریبالوقوع با روسیه» یا ادعاهای «سقوط اقتصادی» جامعه را در وضعیت ابهام دائمی نگاه داشت و فرسایش روانی را تسریع کرد. در چنین فضایی، حتی شهروندان آگاه نیز گاه در تمایز اخبار معتبر از اخبار ساختگی دچار اشکال میشدند و این نبرد اطلاعاتی، انسجام دموکراتیک را به چالش کشید.
در سایهی این بیاعتمادی و آشفتگی، نگرانی از کاهش انسجام سیاسی و اجتماعی گسترده شد. نظرسنجیهای معتبر نشان داد بیش از نیمی از مردم احساس میکنند گفتوگو میان احزاب و گروههای مختلف به بنبست رسیده و جامعه به دو قطب متضاد تقسیم شده است. این قطبیسازی، نهتنها مشارکت اجتماعی را کاهش داد بلکه به سرخوردگی و بیتفاوتی سیاسی انجامید؛ پدیدهای که در سطح کلان میتواند به کاهش مشروعیت ارکان حکومت و ضعف در پاسخ به بحرانهای اقتصادی و امنیتی منجر شود..
در چنین بستری، رسانههای مستقل و نهادهای حقوق بشری نقشی محوری یافتند. گزارشگران تحقیقی و سازمانهایی مانند عفو بینالملل و دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل با انتشار مستندات مربوط به دخالتهای خارجی در انتخابات، تلاش کردند فضای سیاسی را شفاف کنند. این کنشگران با افشای گزارشهای مالی و روایتهای دستکاری شده، گامی مهم در دفاع از شفافیت برداشتند، هرچند فشارهای سیاسی و حملات سایبری علیه آنان نیز افزایش یافت. اهمیت این اقدامات در آن بود که اگرچه نتایج فوری انتخابات را تغییر نداد، اما به افزایش آگاهی عمومی و حمایت بینالمللی از حق مردم برای رأی آزاد کمک کرد.
همچنین، تزلزل سیاسی داخلی، تأثیر مستقیمی بر موقعیت راهبردی رومانی در عرصه بینالمللی داشت. دولتهای موقت و تضعیف احزاب میانهرو، توان این کشور را در اتخاذ مواضع هماهنگ با اتحادیه اروپا و ناتو کاهش داد. مطالعات اندیشکدههای معتبر حاکی است بیاعتمادی و ناتوانی در تشکیل دولت کارآمد، منجر به آن شده که رومانی یکی از آسیبپذیرترین کشورهای منطقه در برابر فشارهای روسیه قلمداد شود. این وضعیت، آشکارا یک شکست استراتژیک را نشان داد؛ زیرا فقدان انسجام داخلی، سرمایه اجتماعی و توان دیپلماسی این کشور را کاهش داد و راه را برای دسیسههای خارجی بازتر کرد.
بنابراین، تجربه رومانی میتواند برای سایر دموکراسیها آموزنده باشد. شکست جریانهای افراطی و ناکامی پوپولیستها نشان میدهد که حتی در بحرانیترین شرایط نیز امید به بازسازی اعتماد اجتماعی و انسجام دموکراتیک وجود دارد. تقویت نهادهای نظارتی مستقل، ارتقای سواد رسانهای شهروندان و تضمین مشارکت گسترده در تصمیمگیریهای کلان، ضروری است. این بحران میتواند نقطه عطفی برای بازنگری در سلامت انتخابات، مقابله با جنگ اطلاعاتی و تحکیم فرهنگ سیاسی مبتنی بر گفتوگو و احترام متقابل باشد. بحرانهای اخیر رومانی، نمونهای از چالشهای پیچیده برای کشورهای در حال گذار است که عمدتاً نتیجه جنگ نرم غرب و شرق است. رومانی باید با تصمیمات هوشمندانه و پیگیری مسیر استقلال، از تبدیل شدن به میدان بازی برای قدرتهای خارجی جلوگیری کند. این امر نیازمند تقویت نهادهای دموکراتیک، شفافیت، مبارزه با فساد و جنگ اطلاعاتی و ایجاد جبههای متحد برای دفاع از منافع ملی است تا انسجام دموکراتیک بازسازی شود و پیامدهای اجتماعی انتخابات که ثبات کشور را تهدید میکند، مهار گردد.
امین مهدوی
نظر
ارسال نظر برای این مطلب