به رسمیت شناختن دولت فلسطین همچنان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در دیپلماسی بینالمللی است، بهویژه برای کشورهای غربی مانند فرانسه و بریتانیا که روابطی خوب با رژیم اسرائیل دارند. تا جولای 2025، هر دو کشور در حال بررسی چگونگی مواجهه با مسئله دولت فلسطین در میان تنشهای روبه رشد منطقهای و فشارهای داخلی هستند. فرانسه با تعهد به، به رسمیت شناختن رسمی فلسطین گامی جسورانه برداشته است، در حالی که بریتانیا همچنان با احتیاط عمل میکند. این تفاوت نشاندهنده تلاش هر دو کشور برای متعادل کردن حمایت از حقوق فلسطینیها با حفظ اتحادهای استراتژیک خود است.
فرانسه با اعلام قصد خود برای به رسمیت شناختن رسمی دولت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 2025، به عنوان پیشرو در میان کشورهای غربی برجسته شده است. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در بیانیهای در جولای 2025، این تصمیم را "وظیفهای اخلاقی و الزامی سیاسی" برای رسیدگی به بحران انسانی در غزه و احیای راهحل دو دولتی توصیف کرد. این تصمیم، فرانسه را به اولین کشور عضو گروه G7 و اولین عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل تبدیل میکند که چنین گامی برمیدارد، هرچند پیشتر کشورهای کوچکتر اروپایی گام هایی برای به رسمیت شناختن فلسطین برداشته بودند.
باید گفت که تصمیم ماکرون هم استراتژیک است و هم نمادین؛ فرانسه با به رسمیت شناختن فلسطین قصد دارد دیگر کشورهای اروپایی، از جمله بریتانیا، را ترغیب کند تا اقدامات مشابهی انجام دهند، که میتواند پویایی مذاکرات صلح خاورمیانه را تغییر دهد. این اقدام در بحبوحه خشم جهانی فزاینده نسبت به بحران انسانی در غزه انجام میشود، جایی که گرسنگی و تلفات غیرنظامیان، درخواستها برای اقدام فوری و ملموس را تشدید کرده است.
این تصمیم با جنجالهایی همراه بوده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، آن را به عنوان "پاداش دادن به اقدامات حماس" محکوم کرد، در حالی که آمریکا، از طریق مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، آن را مانعی برای تلاشهای صلح دانست. با وجود این تنشها، فرانسه بر رویکرد چندجانبه تأکید دارد و امیدوار است از نفوذ خود در اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای جلب حمایت گستردهتر استفاده کند تا بتواند به عنوان یک بازیگرموثر در حل مسئله فلسطین اقدام کند.
در کنار آن، رویکرد بریتانیا در به رسمیت شناختن فلسطین محتاطانهتر بوده است و تحت تأثیر نقش تاریخی این کشور در منطقه و روابط استراتژیکش با آمریکا و رژیم اسرائیل قرار دارد. در زمان دولت محافظهکار قبلی، بریتانیا موضع خود را به حمایت کلی از راهحل دو دولتی محدود کرده بود، بدون تعهد در به رسمیت شناختن رسمی. اما با پیروزی قاطع حزب کارگر در جولای 2024، کییر استارمر، نخستوزیر، با فشار فزایندهای برای بازنگری این سیاست مواجه شده است.
بیش از 200 نماینده مجلس، از جمله بسیاری از اعضای حزب کارگر، در جولای 2025 نامهای امضا کردند و از استارمر خواستند فلسطین را به رسمیت بشناسد. آنها این اقدام را "حقی غیرقابل انکار" دانستند و هشدار دادند که تأخیر ممکن است به وضعیتی منجر شود که "دولتی برای به رسمیت شناختن باقی نماند". کمیته امور خارجی، به ریاست امیلی تورنبری از حزب کارگر، نیز بر این ضرورت تأکید کرد و خواستار اقدام فوری شد. با این حال، استارمر اعلام کرده است که به رسمیت شناختن فلسطین باید بخشی از یک توافق صلح مذاکرهشده باشد، که نشاندهنده دیدگاه سنتی بریتانیا مبنی بر این است که اقدامات یکجانبه میتواند تلاشهای دیپلماتیک را تضعیف کند.
با وجود این، نشانههایی از تغییر احتمالی در رویکرد دولت بریتانیا دیده میشود. یک مقام دولتی اشاره کرد که بریتانیا ممکن است پیش از انتخابات عمومی بعدی فلسطین را به رسمیت بشناسد، که نشاندهنده پاسخگویی رهبری حزب کارگر به فشارهای داخلی و بینالمللی است. اما این خوشبینی محتاطانه با نیاز بریتانیا به حفظ "روابط ویژه" خود با آمریکا، که مخالف به رسمیت شناختن یکجانبه است، و روابط تاریخیاش با اسرائیل باید تعدیل شود و بریتانیا این ملاحظات را همواره مورد توجه قرار میدهد.
علاوه بر اینها، محیط بینالمللی به طور قابل توجهی بر مواضع هر دو کشور تأثیر گذاشته است. تا مارس 2025، 147 کشور از 193 عضو سازمان ملل فلسطین را به رسمیت شناختهاند، که اخیراً کشورهایی مانند ایرلند، نروژ و اسپانیا نیز به این جمع پیوستهاند. تصمیم فرانسه با این اجماع جهانی رو به رشد، بهویژه در میان کشورهای آفریقایی، آسیایی و عربی، همراستا است. عربستان سعودی از اقدام فرانسه استقبال کرد و آن را گامی به سوی خودمختاری فلسطین دانست. بریتانیا، هرچند هنوز بخشی از این گروه نیست، تحت فشار است تا با شرکای اروپایی خود همسو شود.
ادامه درگیری در غزه و شکست مذاکرات آتشبس در قطر، ضرورت به رسمیت شناختن فلسطین را افزایش داده است. هر دو کشور، به رسمیت شناختن را به عنوان کاتالیزوری برای ازسرگیری مذاکرات صلح میبینند، هرچند منتقدان معتقدند این اقدام ممکن است تأثیر فوری کمی داشته باشد، به ویژه با توجه به وضعیت پراکنده سرزمینهای فلسطینی و نبود یک جامعه سیاسی متحد.
در حقیقت به رسمیت شناختن فلسطین توسط فرانسه و تغییر احتمالی سیاست بریتانیا، لحظهای مهم در درگیری اسرائیل و فلسطین است. اقدام جسورانه فرانسه، این کشور را به عنوان یک رهبر در دیپلماسی غربی قرار میدهد، اما اثربخشی آن به تواناییاش در الهامبخشی به اقدامات بینالمللی گستردهتر بستگی دارد. رویکرد محتاطانه بریتانیا، پیچیدگیهای تعهدات داخلی و بینالمللی آن را منعکس میکند، اما فشار نمایندگان مجلس و افکار عمومی نشان میدهد که تغییر ممکن است در راه باشد. اما به رسمیت شناختن به تنهایی بعید است که چالشهای فوری فلسطین، مانند بحران انسانی در غزه، اشغال کرانه باختری، یا مسائل حلنشده مرزها، قدس و حقوق پناهندگان را برطرف کند.
برای حل مسئله فلسطین، نیاز به یک راهحل جدی و فوری حیاتی است. در حالی که اقدامات فرانسه و بریتانیا ممکن است راه را برای اجماع بینالمللی گستردهتر هموار کند، این اقدامات باید با گامهای عملی برای رسیدگی به علل ریشهای درگیری همراه باشد. بدون چنین تلاشهایی، به رسمیت شناختن کشور فلسطین، در خطر تبدیل شدن به ژستی توخالی قرار دارد و فلسطینیها را در مواجهه با سختیهای مداوم تنها میگذارد. مسیر صلح طولانی و پر از مشکلات است، اما نیازمند اقدام جسورانه، هماهنگ و عملی از سوی جامعه بینالمللی است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب