با شروع جنگ بین روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ روندهای ژئوپلتیک در سطح جهانی به سمت تغییرات سریع و گسترده رفتند.یکی از این موارد ترکیه است، کشوری که شاید تا پیش از جنگ برای اروپا چندان اهمیتی نداشت اما با شروع جنگ و دیپلماسی زیرکانه ترکیه، این کشور جایگاه مهم خود را برای اروپا و حتی روسیه، به خوبی یادآوری کرد.
وابستگی اروپا به ایالات متحده و ناتو همیشه و تا پیش از سال۲۰۱۶ یک نقطه امن مطمئن برای آنها بود، در واقع بهنظر میرسید که آنها از حمایت کامل نظامی و لجستیکی آمریکا برخوردارند، اما در آن سال و دوره اول حضور ترامپ در کاخ سفید این تعهد و ارتباط متزلزل شد و از آنپس این روند ادامه داشت و سال۲۰۲۲ جنگ روسیه و اوکراین همان سیلی بود که اروپا را از خواب بیدار کرد. از دوران جنگ کشورهای اروپایی به دنبال گسترش توان نظامی خود رفتند و در این بین علاوه بر امور نظامی به موضوعات ژئوپلتیکی نیز نگاهی داشتند.
رویکرد متفاوت کشورهای اروپایی منجر به آن شد که آنها به نقش مهم ترکیه در تحولات پیشروی قاره اروپا بیشتر آگاه شوند. موقعیت راهبردی ترکیه و تعاملات گسترده این کشور با طرفهای درگیر در جنگ و تلاش برای بیطرفی جهت ایفای نقش میانجیگری از جمله عوامل موفقیت سیاسی ترکیه در این مسیر بودند.
در کنار آن اروپا به دنبال تغییر ساختار امنیتی و نظامی خود است، آنها با درک نقاط ضعف در صنایع و لجستیک در پی آن هستند که بتوانند به صورت مستقل و بدون نیاز به ایالات متحده مایحتاج خود را برطرف کنند، هرچند در تمامی برنامههای نظامی و دفاعی اروپا ناتو همچنان ستون فقرات و محور اصلی هست. اروپا برای استقلال کامل از آمریکا راه دور و درازی درپیش دارد که نیازمند برنامهریزی و همراهی کشورها است. یکی از این برنامهها تعامل با قدرتهای منطقهای مانند ترکیه در برنامههای نظامی است.
ترکیه به عنوان یک قدرت نوظهور در صنایع نظامی توانسته است بازار خوبی برای خود دستوپا کند. این بازار به خاطر عملکرد خوب و چشمگیر محصولات ترکیهای در جنگهای مختلف از لیبی تا اوکراین، آوردهای بیش از5میلیارد دلار برای این کشور داشته است. بنابراین اروپا که اکنون به دنیال تنوع بخشیدن به شرکای دفاعی خود است، در همکاری با ترکیه و انتقال تجربه و فناوری میتواند برخی کمبودهای خود را جبران کند تا هم از فناوری عقب نماند و هم در لجستیک به مشکل برنخورد.[1]
باید توجه داشت که ترکیه با توجه به دیپلماسی فعالی که در قبال جنگروسیه و اوکراین در پیش گرفته، توانسته خود را بازیگری مهم معرفی کند. آنها به عنوان یک میانجی توانستند توافق غلات را با موفقیت به سرانجام برسانند و همینطور تنشهای دریای سیاه را با حداقل هزینهها مدیریت کنند. این رویکرد دولت اردوغان را به شریکی تقریبا مطمئن برای طرفهای درگیر تبدیل کرده که میتوانند از طریق آن به ردوبدل کردن پیامها یا انجام توافقات فکرکنند. برنامه های گفتگوی بین طرفهای درگیر در جنگ یا حتی توافقات مبادله اسرا نشان از نقش مهم ترکیه در این جنگ دارد.
در واقع به نظر میرسد که ترکیه به خوبی توانسته از وزن ژئوپلتیکی خود برای پیشبرد اهداف بلندمدت و توسعه نفوذ سیاسی خود استفاده کند. ترکیه با بازی پاندولی بین شرق و غرب در تلاش است تا خود را بازیگری ارزشمند، تاثیرگذار و مهم معرفی کند و استفاده از فرصتهایی نظیر جنگ اوکراین یکی از آنهاست که این کشور از طریق آن به اثبات جایگاه خود پرداخته است. رویکرد ترکیه به این کشور اعتماد بنفس بالایی داده است تا خود را در عرصه های دیگر نیز ارتقا دهد، در واقع این کشور اکنون خود را بازیگری مهم در سطح جهانی و نظام بین الملل می داند و این مسئله میتواند در عملکرد دولت اردوغان اثرات بلند مدت و عمیقی بگذارد بهویژه در ارتباط با طرفهای اروپایی و کشورهای اتحادیه اروپا که تا پیش از این نقش ترکیه را جدی نمیگرفتند.[2]
در نهایت میتوان اینگونه در نظر گرفت که ترکیه با رویکرد نوعثمانیگرایی خود در تلاش برای احیای امپراتوریاش است و اروپاییانی که روزگاری با اتحاد خود این امپرانوری را درهمشکستند اکنون مجبور به کمک برای احیای آن هستند تا خود را از تنشها و چالشهای امنیتی، نظامی و سیاسی در امان نگه دارند و ترکیه در این میان تلاش میکند قدرت خود را افزایش دهد تا علاوه بر تبدیل شدن به یک شریک راهبردی و کلیدی برای اروپا بتواند آمال بلند خود را دنبال کند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب