در روزهای اخیر شاهد معرفی طرح 20 ماده ای صلح ترامپ برای جنگ غزه در رسانه ها بوده ایم1. دولت ایالات متحده در حالی این طرح را به عنوان آخرین تلاش برای صلح و توقف جنگ در غزه معرفی میکند که سران کشورهای عربی نیز با دیده شک و تردید به آن نگاه میکنند و حتی به گفته برخی رسانه ها، طرح صلح فوق قبل از رونمایی توسط کشورهای عربی با اصلاحاتی همراه شده است. در ادامه به بررسی ماهیت طرح صلح 20 ماده ای دولت ایالات متحده برای توقف جنگ در غزه خواهیم پرداخت؛
حذف فلسطینیان از فرآیند تصمیمگیری: این طرح بدون حضور و مشارکت فلسطینیان ارائه شده و یادآور تاکتیکهای امپریالیستی همچون اعلامیه بالفور است. عدم حضور طرف فلسطینی برای مشارکت در طرح فوق ناشی از نگاه سیاست زده طراحان طرح فوق است. محور غربی به رهبری ایالات متحده هنوز در فضای دیکته قدرت به کشورهای جهان قرار دارد. اینکه در پایتخت کشورهای غربی مطامع دولت های مزبور طراحی شود و به عنوان نقشه راه اجرایی صلح به بازیگران غرب آسیا ارسال شود همان کنش های امپریالیستی در دنیای مدرن امروز است.
تحمیل تسلیم به مقاومت فلسطین: طبق طرح حماس باید سلاحها را تحویل داده، از اداره غزه کنار رود و در عوض امنیت فلسطینیان به اسرائیل واگذار شود؛ این بهمعنای سلب حق دفاع مشروع است2. در طرح فوق دارایی های استراتژیک مقاومت مثل تونل ها، سلاحها و بقیه ابزار قدرت باید تحویل داده شود و این به معنای تسلیم 100 درصدی می باشد. کشورهایی که قائل به دموکراسی هستند حتی تحمل حضور مسالمتآمیز گروه های مقاومت در ساختار اداری غزه را نیز ندارند.
ایجاد نظارت خارجی دائمی: دولت انتقالی غزه نه بر اساس انتخابات دموکراتیک، بلکه تحت مدیریت یک کمیته فنی غیرسیاسی با نظارت بینالمللی (ترامپ و تونی بلر) شکل میگیرد که به معنای تداوم سلطه بیرونی است. طرح اداره غزه توسط افراد بیگانه، یکبار در عراق نیز اجرا شد و نتایج فاجع باری به همراه داشت. اصرار طراحان طرح صلح به اداره غزه توسط کمیته فنی غیر بومی، برای تداوم دخالت آشکار کشورهای غربی در باریکه غزه طراحی شده است3. با اجرایی شدن این طرح عملاً غزه در اختیار کامل طرف صهیونیست قرار خواهد گرفت.
ابهام و شرطگذاری در تشکیل دولت فلسطین: تحقق دولت مستقل فلسطینی تنها پس از اصلاحات مدنظر رژیم صهیونیستی و با معیارهایی که نتانیاهو تعیین میکند، ممکن است بدون تضمین مرزها یا استقلال واقعی باشد. اجرایی شدن بند های مربوط به آینده غزه، ویژگی های اجرایی مشخصی ندارد و ممکن است با تفسیرهای صهیونیستی هیچگاه عملیاتی نشود. نتانیاهو بارها اعلام کرده است که قائل به طرح دو دولتی در فلسطین نیست. در این طرح بندهای ابهام آلود و تفسیرپذیر در موضوعات مربوط به آینده فلسطینیان در غزه به صورت واضح وجود دارد اما در بندهای مربوط به خواسته های صهیونست ها از مقاومت، ویژگی های اجرایی و عملیاتی لحاظ شده است و بند های مذکور آشکار و تفسیرناپذیر است. طرح صلح ترامپ و نتانیاهو با نکات گفته شده، یکطرفه به نفع صهیونیست ها طراحی شده است.
نادیده گرفتن عدالت تاریخی: این طرح توقف پیگیریهای حقوقی فلسطین در دیوان کیفری بینالمللی را تحمیل کرده و عملاً مسئله کرانه باختری را به حاشیه میبرد. با قبول این طرح نهاد های فلسطینی رسماً تمام قدرت خود را به شورای اداره غزه تحویل خواهند داد و طرف فلسطینی برای مدت نامعلوم توان پیگیری حق و حقوق مردم فلسطین را از دست خواهد داد.
موضوع کرانه باختری نیز بدون هیچ اشاره خاصی رها شده است و این به معنای دست باز نتانیاهو در منطقه غرب آسیا است.
در مجموع باید گفت، طرح دولت ترامپ برای ایجاد صلح از طریق قدرت، به معنای حذف فلسطینیان از اداره کشور خود می باشد. دولت نتانیاهو نیز که در جنگ با مردم غزه به موفقیت خاصی نرسیده است خواهان اتمام جنگ است زیرا فشار ساکنان یهودی سرزمین های اشغالی برای پایان جنگ به دولت وی فشار زیادی وارد کرده است. ترامپ نیز که قریب به یکسال از حکومتش در ایالات متحده میگذرد میخواهد عرضه اندامی در برقرای صلح در فلسطین انجام دهد. اما به باور بسیاری از تحلیلگران طرح صلح 20 ماده ای ایالات متحده به معنای جاری شدن قواعد امپریالیستی غرب تاریخی در روزگار مدرن امروز است و به صورت آشکار و صریح، روندهای تاریخی_ استعماری کشورهای غربی برای استعمار نوین به دیگر کشورهای جهان را تداعی میکند. باید در ادامه دید طرح صلح فوق اجرا خواهد شد یا کشورهای منطقه و مقاومت فلسطین با این طرح مخالت خواهند کرد.
به نام خدا
امیرعلی یگانه
ماهیت استعماری طرح صلح ترامپ
در روزهای اخیر شاهد معرفی طرح 20 ماده ای صلح ترامپ برای جنگ غزه در رسانه ها بوده ایم1. دولت ایالات متحده در حالی این طرح را به عنوان آخرین تلاش برای صلح و توقف جنگ در غزه معرفی میکند که سران کشورهای عربی نیز با دیده شک و تردید به آن نگاه میکنند و حتی به گفته برخی رسانه ها، طرح صلح فوق قبل از رونمایی توسط کشورهای عربی با اصلاحاتی همراه شده است. در ادامه به بررسی ماهیت طرح صلح 20 ماده ای دولت ایالات متحده برای توقف جنگ در غزه خواهیم پرداخت؛
حذف فلسطینیان از فرآیند تصمیمگیری: این طرح بدون حضور و مشارکت فلسطینیان ارائه شده و یادآور تاکتیکهای امپریالیستی همچون اعلامیه بالفور است. عدم حضور طرف فلسطینی برای مشارکت در طرح فوق ناشی از نگاه سیاست زده طراحان طرح فوق است. محور غربی به رهبری ایالات متحده هنوز در فضای دیکته قدرت به کشورهای جهان قرار دارد. اینکه در پایتخت کشورهای غربی مطامع دولت های مزبور طراحی شود و به عنوان نقشه راه اجرایی صلح به بازیگران غرب آسیا ارسال شود همان کنش های امپریالیستی در دنیای مدرن امروز است.
تحمیل تسلیم به مقاومت فلسطین: طبق طرح حماس باید سلاحها را تحویل داده، از اداره غزه کنار رود و در عوض امنیت فلسطینیان به اسرائیل واگذار شود؛ این بهمعنای سلب حق دفاع مشروع است2. در طرح فوق دارایی های استراتژیک مقاومت مثل تونل ها، سلاحها و بقیه ابزار قدرت باید تحویل داده شود و این به معنای تسلیم 100 درصدی می باشد. کشورهایی که قائل به دموکراسی هستند حتی تحمل حضور مسالمتآمیز گروه های مقاومت در ساختار اداری غزه را نیز ندارند.
ایجاد نظارت خارجی دائمی: دولت انتقالی غزه نه بر اساس انتخابات دموکراتیک، بلکه تحت مدیریت یک کمیته فنی غیرسیاسی با نظارت بینالمللی (ترامپ و تونی بلر) شکل میگیرد که به معنای تداوم سلطه بیرونی است. طرح اداره غزه توسط افراد بیگانه، یکبار در عراق نیز اجرا شد و نتایج فاجع باری به همراه داشت. اصرار طراحان طرح صلح به اداره غزه توسط کمیته فنی غیر بومی، برای تداوم دخالت آشکار کشورهای غربی در باریکه غزه طراحی شده است3. با اجرایی شدن این طرح عملاً غزه در اختیار کامل طرف صهیونیست قرار خواهد گرفت.
ابهام و شرطگذاری در تشکیل دولت فلسطین: تحقق دولت مستقل فلسطینی تنها پس از اصلاحات مدنظر رژیم صهیونیستی و با معیارهایی که نتانیاهو تعیین میکند، ممکن است بدون تضمین مرزها یا استقلال واقعی باشد. اجرایی شدن بند های مربوط به آینده غزه، ویژگی های اجرایی مشخصی ندارد و ممکن است با تفسیرهای صهیونیستی هیچگاه عملیاتی نشود. نتانیاهو بارها اعلام کرده است که قائل به طرح دو دولتی در فلسطین نیست. در این طرح بندهای ابهام آلود و تفسیرپذیر در موضوعات مربوط به آینده فلسطینیان در غزه به صورت واضح وجود دارد اما در بندهای مربوط به خواسته های صهیونست ها از مقاومت، ویژگی های اجرایی و عملیاتی لحاظ شده است و بند های مذکور آشکار و تفسیرناپذیر است. طرح صلح ترامپ و نتانیاهو با نکات گفته شده، یکطرفه به نفع صهیونیست ها طراحی شده است.
نادیده گرفتن عدالت تاریخی: این طرح توقف پیگیریهای حقوقی فلسطین در دیوان کیفری بینالمللی را تحمیل کرده و عملاً مسئله کرانه باختری را به حاشیه میبرد. با قبول این طرح نهاد های فلسطینی رسماً تمام قدرت خود را به شورای اداره غزه تحویل خواهند داد و طرف فلسطینی برای مدت نامعلوم توان پیگیری حق و حقوق مردم فلسطین را از دست خواهد داد.
موضوع کرانه باختری نیز بدون هیچ اشاره خاصی رها شده است و این به معنای دست باز نتانیاهو در منطقه غرب آسیا است.
در مجموع باید گفت، طرح دولت ترامپ برای ایجاد صلح از طریق قدرت، به معنای حذف فلسطینیان از اداره کشور خود می باشد. دولت نتانیاهو نیز که در جنگ با مردم غزه به موفقیت خاصی نرسیده است خواهان اتمام جنگ است زیرا فشار ساکنان یهودی سرزمین های اشغالی برای پایان جنگ به دولت وی فشار زیادی وارد کرده است. ترامپ نیز که قریب به یکسال از حکومتش در ایالات متحده میگذرد میخواهد عرضه اندامی در برقرای صلح در فلسطین انجام دهد. اما به باور بسیاری از تحلیلگران طرح صلح 20 ماده ای ایالات متحده به معنای جاری شدن قواعد امپریالیستی غرب تاریخی در روزگار مدرن امروز است و به صورت آشکار و صریح، روندهای تاریخی_ استعماری کشورهای غربی برای استعمار نوین به دیگر کشورهای جهان را تداعی میکند. باید در ادامه دید طرح صلح فوق اجرا خواهد شد یا کشورهای منطقه و مقاومت فلسطین با این طرح مخالت خواهند کرد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب